red water

ɹɛd wɔtəɹ


فارسی

1 عمومی:: نوبه‌گاو وگوسفند كه‌بر اثر ان‌پیشاب‌ جانور قرمزمی

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code